سلام علی آل یاسین...(293)

مقدمه نشریه هادی شماره 106

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه

....

أشهدُ أنّ لا إله إلاّ الله وحده لاشريك له كما شهد الله لنفسه و شهدت له ملائكته وأولو العلم من خلقه لا إله إلاّ هو العزيز الحكيم؛

شهادت مي‏دهم كه جز خداي يگانه، معبود ديگري نيست، بي‏همتايي كه شريكي براي او وجود ندارد، همان گونه كه ذات اقدس او شهادت مي‏دهد و همان گونه كه ملائكه او و دانش‏پيشگان از مخلوقاتش شهادت مي‏دهند. معبودي غير از او كه توانا و حكيم است، وجود ندارد.

 

«أشهد» كه مصدر آن «شهادت» است، از ريشه «شهد» مي‌آيد. «شهادت» به معناي حضور، مشاهده و ديدن است؛ از اين رو به كسي كه در صحنه‌اي حضور و نظارت دارد و به اصطلاح رخداد آن را تحمّل مي‏كند، شاهد مي‏گويند. همچنين به اظهار و بيان مشاهدات نيز «شهادت» گفته مي‏شود؛ يعني به كسي كه صحنه‌اي را قبلاً مشاهده كرده و مشهودات خود را در محكمه بيان مي‏كند، شاهد مي‏گويند

إله به معناي مألوه براي يكي از معاني ذيل وضع شده است:

1. معبود و شايسته پرستش.

2. موجودي كه عقول درباره او متحيّر، واله و سرگردان مانده است.

3. موجودي كه همه موجودات، واله و شيداي او هستند و به او عشق مي‏ورزند

«أللَّه» در اصل «ألْإله» بود كه همزه آن بر اثر كثرت استعمال حذف شد. بنابراين، معناي آن، إله معيّن و مشخّص است، نه هر الهي.

«شريك» از ريشه «شرك» است. اصل اين واژه بدين معناست كه دو يا چند فرد در كار يا چيزي، مقارن و كنار يكديگر باشند؛ به گونه‌اي كه هر يك از آنها سهم يا تأثيري در آن داشته باشند. از اين رو در معناي خلاف انفراد به كار مي‏رود.

«أُولواالعلم» از دو كلمه «أُولوا» به معناي صاحب و «علم» به معناي دانش تشكيل شده است. بدين ترتيب «أُولواالعلم» به معناي صاحبان دانش است.

«عزيز» از ريشه «عزّ» است و در مقابل «ذلّ» قرار دارد.«عزّت» كه مصدر اين واژه است، به حالتي گفته مي‏شود كه مانع انسان از مغلوب شدن مي‏گردد. اصل آن از «أرض عَزاز» است كه به زمين سفت و غير قابل نفوذ گفته مي‏شود.بنابراين، عزيز به كسي مي‏گويند كه بر اثر نفوذ ناپذيري قاهر است و مقهور واقع نمي‏شود.از اين رو به «حكمت» موصوف مي‏شود تا موهم ديكتاتوري نباشد.

«حكيم» به كسي گفته مي‏شود كه حُكم براي او ثابت بوده، داراي حُكم است. معناي «حكم» پيش از اين گفته شد كه همان باز داشتن از انجام كار سفيهانه است. از اين جهت به دانايي كه در انجام دادن كارها اصلح را برمي‏گزيند، حكيم گفته مي‏شود.فرمان‏هاي قضايي از آن رو «حُكم» ناميده مي‏شود كه دوويژگي در آن وجود دارد:

1. از روي جزم و يقين صادر مي‏شود: إنّ اللَّه يحكم ما يريد.[ سوره مائده، آيه 1]

2. از اقدامات سفيهانه و نابخردانه جلوگيري مي‏كند.

شهادت راستين بر يگانگي خدا

پس از تقديم سلام‏هاي پنج‏گانه كه هر يك از آنها با ذكر پاره‌اي از فضايل همراه بود، فصل ديگري از اظهار ارادت به محضر ائمه اطهار (عليهم‌السلام) با شهادت ويژه به وحدانيّت و يگانگي ذات اقدس الهي و شهادت به رسالت نبي مكرّم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) آغاز مي‏شود.

اين بخش، برگرفته از آيه‌اي[سوره آل عمران، آيه 18.] است كه از غُرر آيات قرآن كريم به شمار مي‌آيد. زائر، ابتدا به وحدانيّت و يگانگي حق تعالي شهادت مي‏دهد و براي آنكه شهادتش خالصانه باشد، مي‏گويد: شهادت من همانند شهادت خداي سبحان، ملائكه و اولواالعلم است.

ممكن است همانند كردن شهادت خود با شهادت خدا، ملائكه و اولواالعلم از آن جهت باشد كه چون فهم توحيد و اقرار به آن، به گونه‌اي كه شايسته است، مقدور انسان‏هاي عادي نيست، به صورت اجمال اقرار مي‏كند كه همانند خدا و... شهادت مي‏دهم.

شروع زيارت جامعه كبيره با صد تكبير و بسم اللَّه گفتن در آغاز آن، مانع غلوّ درباره ائمه اطهار (عليهم‌السلام) است؛ چنان كه تحليل و تأمّل در بسياري از كمالات ذكر شده نيز نفي غلوّ مي‏كند، ليكن براي تأكيد و تصريح بر پرهيز از غلوّ، شهادت بر توحيد مي‏دهد تا به مبدأ كمال اشاره كرده باشد؛ چنان كه با شهادت بر رسالت نبي مكرّم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) متذكّر واسطه اصلي كمالات مي‏شود و سپس به ذكر كمالات ديگر آن ذوات نوراني (عليهم‌السلام) مي‏پردازد.

تذكّر: ممكن است تكبيرهاي صدگانه ضمن تعظيم خداي سبحان وپرهيز از غلو، اثر استعجاب نسبت به كمال‏هاي وافر، شامخ، سامي ومنيع اهل بيت عصمت را به همراه داشته باشد.

همچنين احتمال دارد كه شهادت به وحدانيت خدا و رسالت پيامبر(صلّي الله عليه وآله وسلّم) از آن جهت باشد كه زائر مي‏خواهد نزد آن شاهدان صادقِ مصدّق به وحدانيت خدا و رسالت نبي مكرّم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) اقرار كند و اين اقرار و شهادت را نزد آنان به وديعت نهد تا در محكمه قيامت و روز تنگدستي، به وي برگردانند و نيز بر اين شهادت او شهادت دهند؛ چنان كه در زيارت «آل يس» خطاب به امام عصر(عج) آمده است:

اي مولاي من! تو را شاهد مي‏گيرم كه من به يگانگي خدا شهادت مي‏دهم و شهادت مي‏دهم كه محمد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) بنده و رسول اوست و...: «أُشهدك يا مولاي أني أشهد أن لا إله إلاّ اللَّه وحده لا شريك له و أنّ محمّداً عبده و رسوله لا حبيب إلاّ هو و أهلُه و أُشهدك يا مولاي أنّ عليّاً أميرالمؤمنين حجّته و الحسن حجتّه و الحسين... ».

و پس از ذكر نام تك‏تك امامان (عليهم‌السلام) به پاره‌اي از امور اعتقادي اشاره مي‏گردد. سپس تكرار و تأكيد مي‏شود كه شاهد باش بر آنچه نزد تو شهادت داده‌م و تو را بر آن گواه گرفته‌م: «فاشهد علي ما أشهدتك عليه».

(انشاالله ادامه دارد)