تفسیر انسان به انسان

به نام خدا

در روزگاران پیشین احسان، ایمیلی از دیار بدخشان افغان سوی بنده رهسپار نمود، و بنده با بی اعتنایی کامل از آن گذشتم!! و ندانستم که این کتاب خواستار به نمایش آمدن در سایت است! تا اینکه پریروز روزی، احسان تلگراف زد که برادر، زحمتش را بکش تا در اولین اقدام، خود عضو سایت شوم. او را گفتم برادر، بگذار تا با مطلب نشریه با هم زنیم، ولی اصرار ورزید که نه؛ شما بزن. ما نیز فرمان وی بر دیده ی منت نهادیم و اطاعت امر نمودیم. لذاست که این رقعه می رود تا در نشریه ره کمال بپیماید و بر دیدگان برادران طلاب نقش بندد. پس آن گاه که به کمال رسید، نشانِ نشریه را بر پشتش داغ می کنیم!

 

 

ملاک انسانیّت از دیدگاه قرآن

مردم به صورت هایی (به نسبت) مشابه در بین یکدیگر رفت و آمد می کنند و می زییَند. ما به همه ی آن ها انسان می گوییم چرا که همه ی آنها فصل صورت مشابه دارند، ولی در ورای صورت سیرتیست که برای همه ی ما مهمتر است از صورت. چه بسیار خوش چهره هایی که با سیرتی زشت تنفّری غالب بر حب ظاهر خوششان را پدید آورده اند.

به راستی ملاک انسانیّت چیست؟ چه سیرتی انسان را از حیوان جدا می کند؟

تعریف عرفی انسان(الحیوان الناطق) است. آفریننده و حیات دهنده و بازگرداننده انسان در کتاب هدایت کننده ی انسان، در مورد خلقت انسان میفرماید:  (و لقد خلقنا الانسان من سلله من طین* ثم جعلنه نطفه فی قرار مکین* ثمّ خلقنا النطفه علقه فخلقنا العلقه مضغه فخلقنا مضغه عظما فکسونا العظم لحما ثمّ انشانه خلقا اخر فتبارک الله احسن الخلقین)                  «سوره ی مومنون آیه ی12-14»    در آیه ی فوق پس از بیان خلقت جسمی انسان، سخن از انشای خلق دیگری است، و این همان وجه تمایز انسان است با سایر حیوانات.

(و اذ قال ربّک للملئکه انّی خلق بشرا مّن صلصل من حما مسنون* فاذا سوّیته و نفخت فیه من رّوحی فقعوا له سجدین)  «سوره ی حجر آیه ی 28-29»

و این روح اللهی در انسان است که منشا حیاتی است که فصل الفصول حقیقت انسان به حساب میاید.

(الرّحمن* علّم القرءان* خلق النسان* علّمه البیان)«سوره ی الرّحمن، آیه ی 1-2»

شکل تنظیم صدر و ساقه ی آیات و بررسی آیاتی با موضوعاتی مشابه(از جمله سرگذشت کسانی که راه نفوذ قرآن را به قلبشان بستند) نشان می دهد که انسانیّت انسان به تعلّم قرآن است. قرآنی که حبلی است که یک سر به دست انسان و یک سر آن به ملکوت اللهی متّصل است. اگر مهندس، هندسه درس دهد، رحمن(سبحانه تعالی) رحمت تعلیم می دهد و از بارزترین مصادیق رحمت و بهترین رحمت خدای رحمان، قرآن است. لذا فرمود(الرّحمن* علّم القرآن)

انسانی که در مکتب رحمن قرآن را از او فراگرفت سخنش بیان می شود و این سخن هدفند و روشن، پیچیدگی های بیجای کثرت دنیا را ندارد، در سخنش(صورت و محتوا و غیب سخن(اعم از قول و فعل)) بوی آمیختگی شهوت و غضب نورانیّت حقیقت را نمی پوشند، ابهام بهایم(چِرا کنندگان) را ندارد. و چه بسیار انسان نمایانی که قولشان از سر حد زبان نه بالاتر می رود و نه خروجی باقی برجای گذارده و نه تاثیر تعالی بخشی بر قلبشان بر جای می گذرد.

 

 

(و علّم ادم الاسما کلّها ثمّ عرضهم علی الملئکه)«سوره ی بقره آیه ی 14»

در مسئله ی خلافت حضرت آدم علیه السلام نیز خداوند علم اسما را سبب لیاقت آدم برای خلافت دانست و از مصادیق بارز اسما، همین قرآن کریم است. بنابر آیه ی فوق عامل گذر از مرز حیوانیت و ورود به وادی انسانیت و نیز بخشنده ی صبغه ی ملکوتی به انسان و ممیّز انسانِ مصطلح مردمی از انسان مصطلح قرآنی، علوم الهی و معارف قرآنی است که به روح انسان تعلیم شده است، زیرا خدایی که معلّم قرآن است، انسان را آفریده است.(اقرا و ربّک الاکرم* الذی علّم بالقلم* علّم الانسان ما لم یعلم)«سوره ی علق آیه ی 3-5»

به هر روی در مسیر خلقت انسان، تعلیم معارف قرآن به او، سبب اصیل انسانیّت اوست و به دیگر سخن، شرافت وجودی روح انسان در گرو یاددادن قرآن به اوست، پس انسانی که بخواهد شاکله ی خویش را برای حضور در قیامت و زندگانی جاودانه و هماهنگ با وجود تکوینی خود بسازد، باید به این الگوی خلقت باری تعالی رو کند و بداند که آنچه او را در سیر صعود و تکامل شخصیت اکتسابی اش از مرز ماده و طبیعت و حصر در حیوانیت بیرون می برد و به اوج و فراز انسانیت میرساند، قرآن و معارف وحی است و اگر فرد یا قومی قرآن را مهجور کنند و از معارف وحی دوری گزینند و مصداق آیه ی(یربّ انّ قومی اتّخذوا هذا القرآن مهجورا)«سوره ی فرقان آیه ی 30» شوند، عاقبی جز حصر در حیوانیت و حتی پست تر از حیوان شدن نخواهند داشت(ان هم الّا کالانعم بل هم اضلّ)«سوره ی فرقان آیه ی 44»

در مقابل، مصداق بارز این متعلّم قرآنی وجود مبارک امیرالمومنین علیه السّلام کار و هدف خود را روشن و بیّن بی هرگونه ابهامی میدانند(انّی لعلی بینّه من ربّی)«نهج البلاغه خطبه ی 97 بند 11» . مردان الهی بیّن اند و آیات الهی و معجزات هم که روشن و شفاف و بی ابهام است، جزو بیّنات اند و چون معصومان علیهم السلام انسان هایی بیّن اند و کارهایشان هدفدار شفاف و نورانی است، هنگام زیارت حضرت ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف به تمام حالات و آنات ایشان سلام می دهیم. (السلام علیک فی آناء لیلک و اطراف نهارک ... السلام علیک حین تقوم، السلام علیک حین تقعد، السلام علیک حین تقرء و تبیّن، ...) و این ویژگی انسان بَیّنی است که متعلّم به قرآن شده است.

دیدگاه‌ها   

 
0 #1 احسان کوچک 1392-05-09 02:07
سلام
(با لهجه ی برادران افاغنه ی عزیز)
آقا محمد زنده باد، خدا حفظ فرماد رفقای مارا
یا علی
نقل قول کردن
 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها تفسیر انسان به انسان