تفسیر شریف تسنیم سوره بقره(نشریه هادی شماره102 و 103)

آیه 51- و اذ واعدنا موسى اربعين ليلة ثم اتخدتم العجل من بعده و انتم ظالمون

آیه 52- ثم عفونا عنكم من بعد ذلك لعلكم تشكرون

تناسب آیات

پس از رهایی بنی اسرائیل از چنگال فرعون نیاز به قانونی برای اداره جامعه بود. خداوند با دعوت موسی به کوه طور زمینه را برای دریافت این قانون فراهم کرد. خداوند برای ابلاغ وحی به حضرت موسی یک اربعین ریاضت و خودسازی برای او در نظر گرفت. بنی اسرائیل در برابر چنین نعمت عظیمی کفران نعمت کرده و گوساله پرست شدند و مورد غضب خداوند قرار گرفتند.

مواعده

واعدنا به معنای قرارداد طرفینی میان خداوند و حضرت موسی بود. خداوند به حضرت موسی وعده ابلاغ تورات داد. و حضرت موسی نیز وعده آمدن به کوه طور داد.

نکاتی درباره اربعین

1-وعده خدا و حضرت موسی یکی بوده و عبارت است از پایان یافتن ۴۰ روز

2-خصوصیت عدد اربعین به دلیل این که امری جزئی است تنها با دلیل نقلی قابل اثبات است. در این باره قول معصوم معتبر و حجت است

3-علت تعبیر شبانه روز به شب در این آیه برخورداری شب از پایگاه مستحکمی در جهت معنویت و عبادت است

4- احتمالا اربعین حضرت موسی ماه ذی القعده و دهه اول ماه ذی الحجه بود.

5-درخواست حضرت موسی از خدا رویت قلبی و نه رویت حسی بود«ربّ ارنى انظراليك»

گوساله پرستی سامری

سامری از کوته فکری و حس گرایی بنی اسرائیل استفاده کرد و بساط گوساله پرستی را برای آنان گستراند.

سامری به بنی اسرائیل گفت که همانطور که معاذالله خدا در درخت ظهور کرد اینک در گوساله ظهور کرده است.

بدترین ستم

بدترین ظلم بنی اسرائیل این بود که پس از دیدن این همه نعمت باز به خداوند کافر شده و گوساله پرست گردیدند«انّ الشرك الظلم عظيم»

عفو بنی اسرائیل

خداوند پس از گوساله پرستی بنی اسرائیل باز به آنان فرصتی دوباره داد و آنان را بخشید«ثمّ عفونا عنكم من بعد ذلك لعلّكم تشكرون». البته این بخش مقدماتی داشته و زمینه‌هایی را طلب می‌کند که در آیات بعدی به آنان اشاره می شود.

شکر نعمت

شکر به معنای اعتراف به نعمت منعم است که با تجلیل و تعظیم همراه است. شکر در ظاهر آیه به معنای قدردانی از تمام نعمت هایی است که به بنی اسرائیل اعطا شده است

لطایف و اشارات

ویژگی عدد اربعین

از بعضی آیات و روایات استفاده می شود که ۴۰ خصوصیتی دارد که در اعداد دیگر نیست. مانند حدیث از پیامبر که اگر کسی چهل حدیث نافع برای امت نه برای شخص خود حفظ کند یا از راه تبیین آن برای مردم یا از راه پیاده کردن عملیات آن در جامعه آن را حفظ کند روز قیامت فقیه محسوب می شود(من حفظ على امّتى اربعين حديثا ينتفعون بها بعثه اللّه القيامة فقيها عالما)

و یا حدیثی دیگر از پیامبر که اگر کسی که چهل روز با اخلاص به سر ببرد چشمه های حکمت از قلبش بر زبانش جاری میگردد«من اخلص ‍ للّه اربعين يوما فجّراللّه ينابيع الحكمة من قبلى على لسانه »

فرصتی برای تطهیر درون

شب فرصتی بهتر برای عبادت و مناجات خدا است زیرا انسان از کارهای روزانه فارغ می شود. روح در شب قدرت آن را دارد که در سایه مناجات و تحصیل قرب معنوی چیزی را از خداوند سبحان تلقی کند. عالمی نیز که بخواهد از توده مردم امتیاز معنوی یابد باید در آنا لیل قانت شود. بهترین زمان شب نیز برای عبادت سحر است.

اتخاذ ممدوح و مذموم

اتخاذ گاهی مذموم است و گاهی محمود. اتخاذی که بر پایه حق طلبی و حق گرایی باشد محمود است «لايملكون الشفاعة الّا من اتّخذ عند الرحمن عهدا». اتخاذی که برای رسیدن به باطل باشد مذموم است«افرايت من اتّخذ الهه هويه»

ریشه گوساله پرستی

ریشه گوساله پرستی بنی اسرائیل نگاه حسی آنان به معجزه و عدم نگاه عقلانی آنها بود. برای عقلانی کردن معجزه ابتدا باید تفاوت معجزه و علوم غریبه را با استفاده از عقل دریافت و سپس درک کرد که آیا فلان حادثه معجزه است یا نیست و در مرحله آخر نیز صدق دعوت نبوی را با استفاده از معجزه درک کرد. تاكيد فراوان دين بر تعقّل و كياست است از همين رو امیرالمومنین می فرماید خوشا به حال عاقلان که خواب و افطار شان از بیداری و روزه جاهلان متنسک برتر است.

ارزش نظرى راه هاى معرفت

1- لازم است نسبت به اصول اعتقادى مكتب يقين حاصل شود.

2- يقين گاهى روانى است و زمانى منطقى.

3- يقين روان شناختى از محور بحث كنونى بيرون است.

4- يقين منطقى، يا از دليل نقلى حاصل مى شود، مانند خبر متواتر و خبر واحد محفوف به قراين قطعى، يا از دليل غيرنقلى. دليل غيرنقلى، يا حسّى و تجربى است يا برهان عقلى است يا كشف و شهود عرفانى.

5- راه هاى معرفت افراد عادى وغيرمعصوم كه از وحى الهى برخوردار نيستند، همين است كه بيان شد.

6- بازگشت همه راه هاى ياد شده، يعنى غير از معرفت معصومانه انسان كامل از راه وحى، به استعانت از برهان عقلى است.

7- بنى اسرائيل به هيچ كدام از راه هاى يقين منطقى مراجعه نكردند.

8- براى پرهيز از خطر حسّ گرايى چاره اى جز اعتماد بر برهان عقلى و ارجاع محسوسات به معقول و تحويل حسّ به عقل و تكميل احساس به تعقّل نيست و گرنه خطر تلوّن در عقيده و تلوّث به ارتداد در كمين است.

9- يكى از عناصر محورى مقام منيع رسالت، عصمت رسول است ؛ يعنى پيامبر بايد در همه شؤون مربوط به دين معصوم باشد. كشف چنين ملكه فائقى، يا از راه شهود معصومانه است يا با نصّ قطعى معصوم قبلى است يا با شناخت هويّت اعجاز و تطبيق آن بر معجزه خارجى و تمييز آن از هرگونه نوآورى هاى علوم غريب.

آیه 53-و إذ ءاتینا مُوسی الکتابَ و الفرقانَ لعلکم تهدون

تناسب آیات

در ادامه یادآوری نعمت­هایی که بر بنی اسرائیل ارزانی شده، مانند نعمت آزادی از ستم آل فرعون، شکافته شدن دریا، مواعده و مهمانی چهل شبه و عفو از گناه شرک، آیه مورد بحث نعمتی دیگر را به بنی اسرائیل یادآور می­شود که نعمت اعطای کتاب است؛ کتابی که عامل نجات نبی اسرائیل از کوته نظری­هاست و آموختن آن و عمل به آن، می­تواند ضعف­ها و خطاهای گذشته را جبران کند؛ زیرا با تلاوت آن پی می­برند که خداوند قابل مشاهده نیست .

مراد از کتاب و فرقان

مقصود از کتاب همان تورات معهود است؛ نظیر مراد از کتاب در آیه « تلک الکتاب لاریب فیه» که همین قرآن معهود است

فرقان که از مواهب الهی است از سنخ فذق محمود است ، نه مذموم؛ زیرا جدا کردن امت واحد اسلامی، تفکیک بین انبیا، تجزیه آیات قرآن به قبول بعضی و نکول برخی و تفریق بین زن و شوهر و ... مواردی است که عقل و نقل در مذمت چنین فرقانی هماهنگ است .

عامل هدایت

جمله «لعلکم تهتدون» در ذیل آیه، با توجه به این که مخاطب آن یهود عصر پیامبرند ممکن است اشاره به این باشد که اعطای کتاب و فرقان صرفاً برای هدایت شدن و رشد یافتن است، رشدی که باعث شود شما در دامن وثنیّت قرار نگیرید و با توجه به بشارت­های تورات نسبت به دین محمد بفهمید که ایمان شما به آن حضرت، در حقیقت، بازگشت شما به تورات موسی و سبب رجوع شما به اصلی است که از آن جدا شدید و بر سر آن به نزاع پرداختید.

اوصاف و اسامی کتب آسمانی

علوم الهی که برای تعلیم و تزکیه نفوس نازل می­شود و به صورت صحیفه و کتاب در می­آید و گاهی به عنوان تکلیم خدا با بنده­ی خاص نام می­گیرد، اوصاف متعددی دارد که با در نظر گرفتن آنها اسامی گونه­گون برای آنها انتخاب می­شود. عنوان­های فرقان، قرآن، کلام و کتاب از این قبیل است. تبیین اوصاف وحی خدا و تحلیل اسمای آن در برابر اوصاف خاص و تمایز عناوین یاد شده از یکدیگر، بر عهده علوم قرآن است و گوشه­ای از آن در برخی تفاسیر آمده است.

آثار و برکات نعمت کتاب

ذکر نعمت در آیه­ای جداگانه به سبب آثار و برکات فراوان مادی و معنوی دنیوی و اخروی آن است .

قرآن کریم همان طور که عمل به کتاب را منشأ برکات مادی و معنوی می­داند سرپیچی از دستورات آن را نیز منشأ محرومیت از آن برکات و عامل سقوط از انسانیت معرفی می­کند.

آیه 54- و اذ قال موسی لقومه یا قوم انکم ظلمتم انفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا الی بارئکم  فاقتلوا انفسکم ذلکم خیر لکم عند بارئکم فتاب علیکم انه هو التواب الرحیم

پس از مطالعه آیه فوق چند سوال به ذهن متواتر می­گردد:

1-معنای صفت بارئ برای خداوند چیست و چرا در این آیه دوبار از آن استفاده شده است

بارئ به معنای آفریدگار حسابگر و اندازه­گیر است. برگزیدن اسم بارئ در این آیه از میان اسمای الهی به این موضوع اشاره دارد که خداوندی که علیم و قدیر و حکیم است و مخلوقات را بر اساس یک حساب و کتاب دقیق آفریده و مصالح آنها را به خوبی می­داند برای پرستش کجا و گوساله که نماد کودنی و جهالت است کجا

2-مفسران چه تفاسیر معنایی برای فقتلوا در آیه فوق متصور شده­اند و کدام تفسیر قریب به ذهن­تر است

دو تفسیر برای فقتلو انفسکم آورده یکی به معنای تهذیب نفس و دیگری به معنای اعدام نفوس با معنای کلی آن می­باشد. با توجه به اینکه در کل قرآن هیچ­کجا از فقتلو انفسکم تعبیر به تهذیب نفس نشده است و در این آیه صراحتا استفاده از معنای اول نمی­تواند گویای عمق فاجعه رخ داده شده باشد پس تعبیر کشتن به معنای اصلی صحیح است

3-به چه دلیل از عمل گوساله­پرستی برای قوم بنی اسراییل بعنوان ظلم بزرگ به خودشان یاد شده­است

با توجه به آیات قبل و تمامی معجزاتی که حضرت موسی برای قوم خود ارائه کرد تا آنها به خدای بارئ ایمان آورند، عملا پرستیدن گوساله کودن بزرگترین ظلم به توحیدی بود که بنای فکری آن توسط حضرت موسی گذاشته شده بود و این ظلم نه در حق پیامبر خدا و نه در حق خداوند نمی­باشد چون کسی نمی­تواند به خداوند ظلم کند و تنها در حق خود شخص کافر شده­است و اینان با شرک جلی خود عملا بزرگترین ظلم را در حق خود کردند که مستحق تحمل چنان عذابی جهت پاک شدن از آن شرک گردیدند.

4-منظور از جملو فقتلو انفسکم چیست

منظور خودکشی و قتل نفس نیست بلکه کشتن خویشان نزدیک مورد نظر است که قرابت نسبی و یا سببی با شخص قاتل دارند.

5-با توجه به تعیین شیوه توبه در این آیه که از سخت­ترین نوع توبه است، راز خیر بودن این عمل جانکاح چیست

با توجه به اینکه شرکی که بواسطه گوساله­پرستی اتفاق افتاده دنیا و آخرت فرد گوساله­پرست را تحت تاثیر قرارداده و او را در عذابی ابدی گرفتار می­نمود به همین دلیل تعیین راهی برای نجات از این عذاب، خیر مطلق است و اگر کسی برای توبه از گناه شرک پای در این راه مشخص شده می­نهاد، چه کشته می­شد و چه می­کشت چون اطاعت امر رب را نموده به فلاح می­رسد و حتی به تعبیری کسی که با توبه وعنابه و پشیمانی پای در این راه می­گذاشت و کشته می­شد، ثواب شهید خواهد ­برد.

6-چگونه این شبهه که قوم لجوج بنی اسراییل که در آیات قبل کارهای ساده­تر را اطاعت نمی­کردند عمل به ظاهر سخت و جانکاه قتل خویشان و نزدیکان را پذیرفتند را می­توان پذیرفت

به نظر می­رسد که توجیه قابل تامل این باشد که برخی از افراد قوم بنی اسرائیل که در آنها نور ایمان قوی­تر بوده و پس از دیدن حضرت موسی که گوساله سامری را سوزاند و خاکستر آن را به رود ریخت و برخورد سخت حضرت موسی با حضرت هارون و همچنین نور روحانی حاصل شده پس از چهل شب میقات برای حضرت موسی، همگی باعث انقلابی در برخی از افراد قوم گردید که پی به عمق گناه خود برده و آماده اجرای فرمان الهی شدند و با کشتن یکدیگر سعی بر برخورداری از پذیرش توبه از سمت پروردگار گردیدند

7-تفسیر انفسی آیه فوق چگونه است

موارد زیر از تفسیر انفسی آیه فوق به ذهن متواتر می­گردد:

الف)می­توان تمام الفاظ آیه را با معنای ظاهری متصور شد مانند اینکه عجل همان بت ظاهری و قتل همان اعدام ظاهری است

ب)کسی که درگیر عجل هوس باشد به خود ظلم کرده چراکه پرستش هوی و هوس با توحید مقارن نمی­شود

ج)شخص دیگری در صحنه نفس هوامدار و جاه­پرست وجود ندارد

د)تنها راه علاج بیماری هواپرستی، مجاهدت نفس است

ه)مقصود از قتل نفس در این جهاد اکبر همان تهذیب نفس و روح است.