فتامل(23)، "تعرف الاشیا باضدادها"

 با سلام، بنده این مطلب آموزنده را از وبلاگ محمد کاظم روحانی نژاد خبرنگار بازنشسته واحد مرکزی خبر انتخاب کرده ام:

مشاهدات وتجربه های ارزنده ای از حسن خلق، ملاطفت وتواضع رهبربزرگوار دربرابر مردم بویژه قشرهای عادی  ودربرخورد های هوشمندانه بامسائل اطراف آموخته ام .هرگز ندیده ونشنیده ام که  فرزندان رهبرعزیزمان درجایی درجانبداری ویا ضد فرد یا افرادی موضع گرفته باشند و یا در محفلی که بوی گرایش های سیاسی بدهد حضور یابند اما بارها وبسیار دیده ام که همچون مردم عادی درکوچه وبازار و مکان های زیارتی مانند بقیه شهروندان ظاهر می شوند.یک روز عصر برای خرید به مغازه کوچکی دریکی از محلات تهران رفتم .به طور اتفاقی یکی از فرزندان مقام معظم رهبری هم آنجا یک کالایی را برداشته ودرصف پرداخت وجه آن بود. بنده یک نفر بعد

 

 

از ایشان در نوبت بودم وقتی متوجه حضور من شد سلام و علیکی معمولی

 

کردیم.منتظر ماندم ببینم فروشنده چه واکنشی دارد ؟ نوبت به ایشان که رسید

 

فروشنده با لحن معمولی پرسید چه داری حاجی ؟ آقا سید هم کالا را روی میز

 

گذاشت وپولش را پرداخت  وخداحافظی کرد و رفت .نوبت به من که رسید ،

 

صاحب مغازه که آن طرف ترنشسته بود وقیافه ای اصطلاحا "داش مشتی" داشت

 

بلند شد و پرید جلو و گفت :جناب روحانی قابل ندارد افتخار دادید که به مغازه من

 

آمدید بفرمایید ، سبیلی چرخاند وخطاب به فروشنده گفت: از این خبرنگار مردم

 

دار! پول نگیر.. و من  با اصرار  پرداختم !اینجا بود که دلم نیامد از موضوع

 

بگذرم وگفتم این کار را باید با مشتری قبلی می کردید ؟! یک مردم دار واقعی بود

 

.گفت: کدام، همون سید؟ گفتم بله .گفت بابا از این ها همه جا زیادند .. گفتم ولی

 

این فرق می کرد .پرسید مگرکی بود ؟گفتم یکی از فرزندان  رهبری است .

 

صاحب مغازه با تعجب لحظاتی به من نگاه کردید و پرید بیرون ببیند مشتری رفته

 

یا هست گفت، خوب زودتر می گفتید حداقل یک" ماچش "می کردیم  .ایول بابا

 

یعنی این ها هم مثل مارفت و آمد می کنند؟!. گفتم البته که همین طور است.. بارها

 

در مشهد مقدس به سبب خدمت افتخاری که تا به حال در حرم مطهر حضرت

 

رضا علیه السلام داشته ودارم دیده ام که هریک از فرزندان مقام معظم رهبری با

 

یک مفاتیح در وسط جمعیت زائر تنها نشسته اند ودرحال خواندن دعا و زیارت

 

هستندوحتی گاهی متوجه حضور بنده هم در لباس خدمت آستان مقدس رضوی

 

نمی شدند.در سفر حج که با دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور مشرف شدم

 

یکی از فرزندان رهبر عزیزمان نیزحضور داشت  که حتی آنجا نیز برخی

 

همراهان نمی شناختند  وقتی که  قرار بود  درقالب کاروان ویژه برای" رمی

 

جمرات"به یک مکان اختصاصی هیات های عالی رتبه برویم یعنی جایی که

 

شیطان  را به نزد  حاجی ! می آورند تا هم پرتاب سنگ زحمت نباشد و هم 

 

سنگ به خطا نرود! اما در آنجا ایشان را ندیدم ، شب که به محل اقامت برگشتیم

 

آقا سید را با چهرهای خسته وسوخته درحالی که احرامش گل آلود بود دیدم

 

.پرسیدم اقا از صبح نبودید ؟گفت من برای انجام اعمال ،به تنهایی  با جمعیت

 

میلیونی همراه شدم وبرای اعمال رمی جمرات رفتم وهنگام برگشت محل

 

استقرار را پیدا نکردم وساعت ها گشتم تا بالاخره یک نفر که ظاهرا کاروان دار

 

بود مرا به خیمه بعثه راهنمایی کرد و از آنجا هم آدرس محل استقرار هیات را

 

گرفتم و به شما پیوستم .

 

" الحق والانصاف "و "وجدانا" چقدر تمرین و تحمل می خواهد که فرزند چنین

 

شخصیتی باشی و در همه جا با خویشتن داری با مردمان عادی همنشینی

 

وهمراهی کنی که بسیار کار دشوار و درعین حال ارزشمندی است .

 

 حالا بنده  وامثالهم که ناچیزیم ولی به برکت حرفه ویا منصبی مورد توجه و

 

احترام مردم واقع می شویم وقت راه رفتن درکوچه وخیابان انگار حضرت اجل

 

جناب صدراعظم " کلم پاشا" هستیم که ازدیگران انتظار تعظیم وابراز احساسات

 

داریم ..

 

بدا به حال  ما . ای  وامصیبتا ....

(قابل ذکر است این مطلب را ایشان در سال 1389 در وبلاگشان گذاشته اند)

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

شما اینجا هستید: خانه مقاله ها سیره و بینش بزرگان فتامل(23)، "تعرف الاشیا باضدادها"